و
نهایتاً
امروزه
بر پایی
یک تجارت
بدون
بکارگیری
سیستمهای
کامپیوتری،
شبکه و
نرم
افزار
غیر قابل
تصور
است.در
سراسر
دنیا
اطلاعات
توزیع و
جستجو
میشوند،
ارتباطات
مختلف
برقرار
شده و
مبادلات
تجاری
صورت
میگیرد.
روز به
روز
کامپيوتر
ها
سریعتر،
کوچکتر و
ارزانتر
می شوند.
شبکه ها
به سمت
سرعت
بیشتر،
با ظرفیت
بالاترو
امن تر
درحرکتند.صنعت
نرم
افزارنیز
برای
جوابگویی
هر چه
بیشتر به
نیازها
در تکاپو
بوده و
پیشرفتهای
تکنولوژیکی
زیادی را
تجربه
کرده
است. در
مجموع
ساختار
های IT دچار
پیچیدگی
زیادی
شده اند.
و
وابستگی
شرکتها
نیز
بیشتر
شده است.
از
دید
کاربر
پیچیدگی
برنامه و
زیر ساخت
مهم نیست
، مهم
عملکرد
سیستم
است. لذا
در
نگهداری
یک سیستم
بایستی
جوابهای
مشخصی
برای
سئوالات
زیر
داشته
باشیم:
1. آیا
تراکنشها
با
موفقیت
اجرا
میشوند؟
2. اگر
تراکنشی
ناموفق
بود دلیل
اصلی آن
چیست؟
3. کاربر
چه پاسخ
زمانی را
تجربه
میکند؟
4. کدام
یک از
تراکنشهای
فرعی سبب
کندی
تراکنش
کاربر می
شود؟
5. گلوگاهای
عملیاتی
کجاست؟
6. چه
کسی از
برنامه
استفاده
می کند؟
7. چه
تعداد از
کدام
تراکنش
در حال
استفاده
است؟
8. چطور
می توان
برنامه
کاربردی
و محیط
اجراء را
تنظیم
نمود تا
عملکرد
بهتر و
قویتری
داشته
باشیم؟
در
سال 1996 فن
آوری
جدیدی در
صنعت
فناوری
اطلاعات
به نام
"فن آوری
سنجش
پاسخ
برنامه"
معرفی شد
که
میتواند
سازمانها
و شرکتها
را در
پاسخگویی
به
سئوالات
فوق یاری
دهد. با
استفاده
از این
فن آوری
تعیین
عملکرد
یک
برنامه
از حالت
کیفی و
حسی خارج
شده
وعملکرد
بصورت
کمی
بررسی
ومدیریت
میشود. و
با تعريف
یک سری
شاخص
قابل
اندازه
گیری کارآیی برنامه
با دقت
بیشتری
کنترل می
شود.
هرچند
فن آوری
برای هر
برنامه
کاربردی
قابل
استفاده
است ولی
کاربرد
آن بیشتر
برای
سیستمهایی
با
ساختار
تراکنشی
و برنامه
های
توزیع
شده است.
برای
نمونه
کمپانیهایی
که در
برنامه
های خود
از این
فناوری
استفاده
کرده اند
عبارتند
از:
BGS,
BMC, The Boeing Company, Boole & Babbage,
Candle, Citicorp, Compuware, Hewlett Packard, IBM,
Landmark, Novell, Oracle, SAS, SES, Sun,
Tivoli
Systems,
Unify وWells
Fargo
در
یک
ساختار
فناوری
اطلاعات
مجموعه
ای از
محصولات
کمپانیهای
مختلف و
یک سری
برنامه
های خاص
سازمان
وجود
دارد که
بعضی
برنامه
ها
متمرکز و
بعضی
دیگرجزء
برنامه
های
توزیع
شده
هستند.
در این
صورت فن
آوری را
باید "فن
آوری
سنجش
پاسخ
سیستم "
بنامیم.
و برای
دستیابی
به اهداف
کاری
تعیین
شده
بایستی
کل
مجموعه
به این
فن آوری
مجهز
شوند. در
غیر این
صورت
برنامه
های
تولید
شده
داخلی
همچون
نقاط
کوری
برای
مدیریت
سیستم
خواهند
بود.